دیار ماه

خاطرات زندگی مون

نوروز سال یک🌸

1401/1/16 15:22
نویسنده : 🌸Shadab🌸
280 بازدید
اشتراک گذاری

عید واقعنی تموم شد  ، مصطفی جان من همین الان رفت اهواز و دلم از رفتنش گرفته خیلی سعی کردم دم رفتنش گریه نکنم و گریه هامو بزارم برای بعد از اینکه رفت .....
پارسال بعد از عید  بود که برای اولین بار رفتیم بیرون ، اولین باری که حرفای عاشقانه ی قلب مهربون شو بهم گفت ، اولین باری که از دوست داشتن برام گفت  و موقع برگشتن گفت شما بیا اینطرف وایسا  و خودش سمت ماشینا وایساد...کنار آب رفتیم سمت امامزاده رودبند، چه روز شیرین و پر استرسی بود و چقدر دلم میخاد یکبار دیگه به اون روزا برگردم.....یه شاخه گل کادو پیچ شده بهم داد ، اون روزای اول آشنایی مون  زیاد گل میخرید یادش بخیر الانا دیگه نه دلم برا گل های کادو پیچ شده ش تنگ شده .....امروز درست یکسال منهای یک روز بعد از اولین روزی که باهم بیرون رفتیم امروز رفتیم تالار عروسی رو رزرو کردیم ، بعد از چندتالار که این مدت دیدیم تالار پرنیان که عقدمونم همونجا بود تصویب شد و عروسیمون به امید خدا شد برای ۹ مهر ماه ، ما ۷ مهر رو میخواستیم که پر بود و بقیه اخر هفته های مهر هم پر بودن ، من نهم رو پیشنهاد دادم که با اینکه شنبه و اول هفته ست اما هنوز اوایل شروع بخش مصطفی ست و زمانی بهتر از این نداشتیم ، باز هم خداروشکر من خیلی دلم میخاست عروسیمون مهرماه باشه ایشالا بقیه برنامه هامون هم جور بشه برای عروسی و پایان نامه منم تا اون موقع تموم شده باشه....
اولین عید دوتایی مونم گذشت عید پارسال که دوران خواستگاری و آشنایی مون بود عید امسال هفته ی اولش با کرونای من گذشت و از هفته دومش عید مون شروع شد و تو این یک هفته شهیون و علی کله و خانه تیزنو و مزرعه گندم رفتیم و آبمیوه تاک هم که تازه پیداش کردیم شد پاتوق هرشب مون....دلم برای این روزا هم تنگ میشه ، احتمالا تا عید فطر که یک ماه دیگست منو مصطفی همدیگه رو نمی بینیم خییلی دلم براش تنگ میشه شاید اگه برنامه هامون جور بشه تعطیلات عید فطر بریم بوشهر ، ایشالا که خدا کمک مون  کنه برنامه هامون درست بشه و دوره دوری یک ماهه مون سپری بشه و روزای باهم بودن مون دوباره برگرده

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به دیار ماه می باشد