دیار ماه

خاطرات زندگی مون

شروع محرم+ حفظ سوره نور + مشهد

1396/6/30 23:56
نویسنده : 🌸Shadab🌸
104 بازدید
اشتراک گذاری

دست ما را به محرم برسانید فقط
من اگر در زدم این بار نرانید فقط.....
امشب اولین شب محرم ۱۴۳۹ هست و بسیار خوشحالم که بعد از دو سال دهه اول محرم رو شهر خودم هستم.قبل ترها محرم تو پاییز بود ، حوالی آبان و آذر ، شبها درس که میخوندم ، صدای تکیه ها و دسته های محله می پیچید تو اتاقم ولی همیشه این حال و هوا رو دوست داشتم ، گاهی وقتها هم شب های دهه اول ، به محله های قدیمی شهر میرفتیم و تکیه ها و عزاداری ها رو میدیدیم.بعدتر از اون وقتی به دانشگاه رفتم شب های محرم ، وقتی به حیاط میرفتم صداهایی از تکیه ها و عزاداری ها میشنیدم که برام ترسناک بودن ، اونوقت که ترم اول بودم بعضی شبها لبه ی خوض آبی و خالی از آب توی حیاط مینشستم، چشم میدوختم به نخل های کنار حیاط و به همون صداهایی که از بیرون میومد گوش میدادم و غصه میخوردم که چرا الان باید توی شهری باشم که حتی از صدای آدم هاش میترسم.......حالا که به اون روزها فکر میکنم تک تک اون لحظه ها برام خاطره شده ،اون حوض آبی و نخل های بلند توی حیاط و.....
حتی دلم تنگ شده برا شبهایی که با خاله ام حسینیه میرفتیم و مخصوصا برای شب های بین الحرمین......امشب روسری سورمه ای رنگم رو بعد از مدتها سرم کردم و با گیره لبنانی بستم و یادم افتاد که چند وقته که این روسری و این لبنانی بستن ها رو فراموش کردم......امروز عزمم رو جزم کردم حفظ سوره نور رو شروع کنم (ان شا الله)....

و فردا هم با مامانم قراره بریم دعا ندبه

.و خیلی خیلی خوشحالم که برای اولین بار چند روز از دهه اول محرم رو قراره مشهد بریم (ان شا الله ) قرار ما کنار مهربانی های توست.....
ساعت به وقت ۳۰ شهریور ۹۶

پسندها (2)

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به دیار ماه می باشد