دیار ماه

خاطرات زندگی مون

در آستانه ی سال نو💗

1400/12/28 3:27
نویسنده : 🌸Shadab🌸
257 بازدید
اشتراک گذاری

بعد از کلی وقت دلتنگ شدم برای اینجا و خاطراتی که  یه روزایی اینجا ثبت میشد.....

برگشتم و یه نگاهی انداختم به گذشته ، به سالهایی که سپری شد....از شش سال پیش تا حالا..‌‌چقدر زود گذشت مثل یه خواب کوتاه ....

با خودم میگم شاید یه روزی تو سالهای پیری کنار پنجره ی رو به دار و درختای خونمون تو شیراز زیبا نشسته باشم و به این فکر کنم که  تمام سالهای زندگی به کوتاهی یه خواب گذشت.....

دلم تنگ شده برای همه روزهایی که خاطراتش و اینجا نوشتم،  روزایی که دانشجو بودم ،ترم های اول، تولد هانا ، ارشد قبول شدنم ، برای روزای ۲۰ سالگی،  برای سالهای ۹۵ ، ۹۶...چقدر بچه بودم، چقدررر

حال و هوای زندگیم خیلی با الان فرق داشت  ، دختری با هزار رویا و آرزوی لطیف که به لطف خدا به همه ش رسیدم.....

و حالا در حوالی بهار سال هزار و چهارصد و یک شمسی،  من ، نفیسه ، در آستانه ی ۲۶ سالگی، آخرین ترم ارشدم رو میگذرونم ،

سالی که رو به انتهاست،  با اومدن پسری مهربون و لطیف و عاشق به زندگیم شروع شد و بهترین سال زندگی  من شد... روز تولد ۲۵ سالگیم ما آدم و حوای قصه های هم شدیم ...عشق،  نجات دهنده ترین اتفاق زندگیه ، همونطور که توی تاریک ترین حالت قلبم اومد و تموم  چلچراغ های دلمو روشن کرد.....

در کنار خاطرات عاشقی و  روزای شیرینی که باهم گذروندیم سختی ها و چالش های زیادی رو پشت سر گذاشتیم و خدایی که قلب هامون رو بهم نزدیک کرد همیشه حواسش بهمون بوده و هست❤

کاش میشد تمام خاطره نوشت های روزای عاشقی مون رو اینجا منتقل کنم؛ خاطرات روزای عاشقیمون رو از همون روزای اول توی یه کانال تلگرام ثبت کردم و اسمشو گذاشتم منو سنجاق کن به رویاهات....‌‌و حالا اونقدر نوشته هاش زیاد شده که قابلیت منتقل شدن به آسونی نداره.

خلاصه که نفیسه کوچولوی  دیروز حالا بزرگ شده و حالا مشغول پروسه ی پایان نامه و برنامه ها و رویاهای روز عروسیشه.....عروسی مون قرار بود مهرماه سال یک باشه که بخاطر بخش های سنگین حضرت آقا تا آخرای  زمستون به تعویق افتاده....ولی من نمیدونم چرا دلم روشنه احساس میکنم همه چی برای همون ۱۷ ربیع جفت و جور میشه...ان شاءالله ❤

اینم از سفره ی هفت سین عروس خانوم که آقای داماد به عمه ام که تو کار تشریفات و  تزئیناته  سفارش داده بودن براش آماده کنه که  با بدسلیقگی تمام ، کاری و که هیچ شباهتی با نمونه سفارش داده شده نداشت، تحویل داده بودن 😁😅

گرچه که به روم نیاوردم یه وقت تو ذوق بچم نخوره انقد ذوق داشته قبل سال تحویل  زودتر هفت سین منو بیاره ....

بهرحال دست آقای داماد درد نکنه مهم حال خوبه ماست توی این حال و هوای بهار و سال نو و لطف بی نهایت خدا که نصیب زندگیمون شده🤍

.الهی  که صد تا هفت سین، سبز  کنار هم بمونیم💚 

پسندها (4)

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به دیار ماه می باشد